فاسادیسم و نماسازی

فاسادیسم و نماسازی

فاسادیسم و نماسازی

معنای لغوی فاسادیسم، بازسازی و نوسازی ساختمان های قدیمی به نحوی است که فقط نمای آن باقی بماند، اما شاید بتوان این عنوان را برای گرایش شدید برخی از معماران به طراحی خاص نما هم به کار برود. معمارانی که نما را به عنصر اصلی ارتباط با مخاطب تلقی می کنند.

نمای ساختمان ها، در تصویر کلی، بیانگر شرایط اقتصادی، اجتماعی، وسیاسی جامعه در زمان های معین است. به همین دلیل گرایش نما گرایی، در حیطه ای میان جامعه شناسی و معماری قابل بررسی است. نما در ساختمان های حکومتی نیز بیانگر تمایلات سیاسی حاکمان است.

در دوره گوتیک و بعدها باروک هم نما مورد توجه بود. در دوره گوتیک که کلیسا بر جامعه حاکم بود، کلیساهای جامع با نما های پر از تزئینات و عناصر سازه ای ساخته می شدند. پشت بندها با تکیه بر ستون های سنگی در نمای ساختمان ها، در ترکیب با قوس های جناقی و نوک تیز و مناره های مرتفع جلوه خاصی به نمای کلیساها می دادند. کلیساهای جامع بی شک نماد فرهنگی شهرهای اروپایی قرن دوازدهم بودند.

در دوره باروک نیز که فراتر از یک سبک معماری و هنری،  در طول سه قرن پدیده اجتماعی فراگیر و نیز جلوه گاه قدرت، ثروت و تجمل گرایی طبقه مرفه جامعه اروپایی بود، نماهای معماری با تزئینات شلوغ و مجلل ساخته می شدند. نمای پرزرق و برق از تزئینات باروک وسیله ای برای نمایش ثروت صاحب خانه بود.

فاسادیسم به معنای گرایش خاص به نماسازی بدون ارتباط ارگانیک با طرح، در دهه های آخر قرن گذشته در دوره پست مدرن به وجود آمد. در این دوره کمال مطلوب، چیزی غیر از بک بین المللی میس وندر روهه و شفافیت، سادگی و استواری بناهای مدرن است. در این دوره آن چه مورد توجه و بازخوانی قرار می گیرد، عناصر پیش از دوران مدرن است که از آن به عنوان تاریخگری یاد می شود. پست مدرن آوانگاردیسم را زیر پا گذاشت، اما جایگزین مشخصی برای آن ارائه نداد. تفکر کثرت گرا در دوره پست مدرن زاده شد و در معماری التقاط گرای پست مدرن نمود پیدا کرد. نماهای التقاطی پست مدرن، نمایی از اجتماع آن دوران است. ادبیات گیج کننده و گنگ پست مدرن در معماری نیز نمود یافت.

نماسازی دوره پست مدرن، ترکیبی از شیوه گری و کثرت گرایی است. ما می توانیم این گرایش ها را در آثار معمار پست مدرنیسم، مایکل گریوز به خوبی و آشکارا مشاهده کنیم.

معماری نئوکلاسیک اوج نماسازی در دهه های آخر قرن گذشته است. در این معماری نما را می توان پوسته ای قدیمی روی ساختارهای جدید دانست که پیش تر بین دو جنگ جهانی  هم در ساخت بناهای دولتی مورد توجه بود. فاشیسم، نازیسم، استالینیسم به عنوان مکتب های قدرتمند سیاسی و نهادهای اجتماعی تصمیم گیرنده ، معماری کلاسیک را به عنوان الگویی بی نقص  به کار گرفتند. در نمای ساختمان های نئوکلاسیک، نماهای کلاسیک رم و یونان باستان مورد توجه قرار گرفتند و تناسب های طلایی، الگوهای یونان کلاسیک و عناصر خاص معماری کلاسیک روی نمای ساختمان ها جانی دوباره یافتند. نماسازی نئوکلاسیک به کلی خود را از نماسازی پست مدرن جدا می کند و با در نظر گرفتن دوره تاریخی خاص، به کلی دور از رویکرد محلی است.

پس از این دوره معماری ساختارشکن و تغییر و تحریف شکل از درون، قواعد و اهداف مرسوم معماری مدرن را می زداید. در این معماری، نما ماهیتی چندان مستقل ندارد. اگر نماسازی دوره پست مدرن در پی بیانی ویژه از کالبد معماری بود، فاسادیسم ساختارشکنان و نیز، دوره های پس از آن به دنبال ناپایداری بودند . نما را چون لایه ای متقاطع و برآمده از درون می نگریستند.

تحولات دهه پایانی قرن بیستم و ظهور اینترنت به عنوان یک فضای مجازی و رویای دستیابی به فضاهای سایبر که از مشخصه های برجسته این دوران است، گونه های معماری جدید به وجود آورده است.

فاسادیسم و نماسازی فاسادیسم و نماسازی فاسادیسم و نماسازی فاسادیسم و نماسازی فاسادیسم و نماسازی فاسادیسم و نماسازی فاسادیسم و نماسازی فاسادیسم و نماسازیفاسادیسم و نماسازیفاسادیسم و نماسازی

تحریریه خط معمار

نگارنده: مینا مقدم

شرکت طراحی داخلی آوگون

منبع: شهاب میرزائیان، نشریه معمار، شماره ۵۱

تعداد بازدید: 2,664

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *