گفتگو با نشید نبیان، دکترای طراحی از دانشگاه هاروارد
گفتگو با نشید نبیان، دکترای طراحی از دانشگاه هاروارد
نشید نبیان متولد ۱۳۵۵ و دارای مدرک کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه شهید بهشتی، کارشناسی ارشد شهرسازی از دانشگاه تورنتو، دکترای طراحی از دانشگاه هاروارد، فوق دکترای شهرهای هوشمند از دانشگاه MIT بوده و سابقه تدریس و پژوهش در دانشگاه تورنتو، دانشگاه MIT ، دانشگاه نورث ایسترن و دانشگاه هاروارد را در کارنامه خود دارد. وی به مدت ۷ سال شریک گروه طراحی ارش سابق بوده و در حال حاضر به همراه رامبد ایلخانی شریک مؤسس گروه طراحی شیفت یا مهندسان مشاور تغییر روند طرح است.
این زوج در طول مدت فعالیت حرفهای خود موفق به کسب جوایز متعدد ملی و بینالمللی به شرح زیر شدهاند:
مقام اول جایزه معمار در سال ۱۳۸۵
مقام سوم جایزه معمار در سال ۱۳۸۶
مقام دوم جایزه معمار در سال ۱۳۸۷
مقام چهارم جایزه معمار در سال ۱۳۸۹
مقام دوم و سوم جایزه معمار در سال ۱۳۹۳
راهیابی به لیست منتخبان جایزه آقاخان در سال ۲۰۱۰
راهیابی به لیست منتخبان جایزه فستیوال جهانی معماری WAF در سال ۲۰۱۲
نشید نبیان مقالات متعددی در زمینه معماری و شهرسازی، شهرهای هوشمند و معماری تعاملی به فارسی و انگلیسی تالیف کرده است که در نشریات ملی و بینالمللی به چاپ رسیدهاند و در اردیبهشت ۱۳۹۵، مرکز نوآوریهای شهری تهران را به عنوان شاخه پژوهش طراحی- محور گروه طراحی شیفت تاسیس کرده است.
مصاحبه ای که در ادامه می خوانید، به همت موسسه بین المللی توسعه دانش فردای ایرانیان و دکتر نشید نبیان صورت گرفته است و در ادامه نقل به مضمون این مصاحبه در اختیار مخاطبان معمار وب سایت خط معمار قرار می گیرد:
خانم دکتر سپاس از اینکه ما را به حضور پذیرفتید.
آیا مرکز نوآوری شهری، موسسهای بومی است یا از جایی الگوبرداری شده است؟
فکر میکنم ساختار پیشنهادی ما ترکیبی از مراکزی است که در نقاط مختلف جهان وجود دارد. این مرکز، شتابدهندهای در حوزه معماری و شهرسازی است. چنین مجموعههایی، شتابدهنده، در دیسیپلینهای دیگر هم وجود دارند. من تجربه همکاری با پژوهشگاههای کاربردی چه به عنوان مدیر و چه به عنوان پژوهشگر را داشتهام، بنابراین سعی کردهام راه حلی را پیدا کنم که به بستر شهرسازی و معماری ایران نزدیک باشد. اجزاء مرکز ما در کشورهای دیکر تجربه شده است اما ترکیب و نوعی که برای معماری ایران درنظرگرفتهایم، بومیسازی شده است.
آیا زمینۀ همکاری نخبگان ایرانی غیرمقیم با مرکز وجود دارد؟
در ابتداء لازم است خاطرنشان کنم که کانسپتی به نام تولید دانش مد دوم وجود دارد. مد دوم تولید دانش که در ادبیات پژوهشی امروز بسیار مطرح است معتقد است دیگر چیزی به نام دیسیپلین وجود ندارد، رشتهای مجزا با مرزهای مشخص از دیگر رشتهها. دانش در پارادایمهای قرن بیست و یکمی مبتنی بر معضلات شکل میگیرد. معضلات شهری وجود دارد که برای حل آن معضلات لازم است دانشی تولید شود. طبیعتاً با پیچیدهترشدن پارادایمهای شهری، این معضلات هم پیچیدهتر میشود. در این مرکز، محوریت کار ما معضلات شهری و معماری است اما معتقدیم تنها شهرسازان و معماران نیستند که میتوانند این مشکلات را حل کنند. این معضلات تنها با تعامل با دیگر رشتهها حل خواهد شد. مانند نوشتن کدهای یک اپلیکیشن که معماران نمیتوانند آن را انجام دهند. ما در این مرکز با محوریت شهرسازی از همه رشتهها دعوت به همکاری میکنیم. منظور از محوریت شهرسازی این است که شخصی با دکتری برق بایستی در رزومه خود تجربه کار در زمینه شهرسازی در رشته خود را داشته باشد. در حال حاضر بیشتر R&Dهای دانشگاهها، چندرشتهای کار میکنند.
یک شهر هوشمند چه امتیاراتی برای شهروندان دارد؟
دو مدل شهر هوشمند وجود دارد. نوع اول شهرهایی هستند که هوشمند ساخته میشوند. در این گونه شهرها اینترنت پرسرعت وجود دارد؛ ساختمانها با هم صحبت میکنند؛ ابزار کنترل در این شهرها وجود دارد. فروشندگان این فناوریها بیشترین سود را از این شهرها میبرند. این همان پارادایم شهرهای هوشمندی است که شرکتهای بزرگ آمریکایی به کشورهای نفتخیز میفروشند مانند شهر دبی. نوع دیگر، شهرهای هوشمندی است که اروپاییها به آنها فکر میکنند. اروپا قارهای است قدیمی که شهرهای آن ساخته شده است. در اروپا هدف هوشمندتر کردن شهرهاست. در چنین شرایطی در کنار مدیریت شهری، نظامهای کنترل از بالا به پائین دادههای شهری، یک نظام از پائین به بالا هم وجود دارد که مبتنی بر هوشمندتر کردن شهروندان است. در این نظام سعی میشود حوزۀ احیاء یا حوزۀ کارآفرینی، حوزۀ بهسازی و تاثیرگذاری شهروندان را بالا ببرند. در چنین نظامی، مجموعهای از سیستمهای فیزیکی، دوگانه و دیجیتال کمک میکنند تا کنترل شهروندان را بر زندگی شهریشان و حس مسئولیتپذیری آنها را افزایش دهند. همه حوزههای شهری مانند سلامت؛ آموزش، تجارت، کار، فرهنگ، اقلیم، ساختمانها، حمل و نقل و … میتوانند هوشمندتر شوند.
در سایت مرکز از “ایدهپردازی راهحلهای هوشمند” به عنوان یکی از اهداف مرکز یاد شده است. آیا در مورد مشکلات بزرگ شهر مانند مقاومسازی هم ایدهپردازی شده است؟
بله. مرکز در ارتباط با مقاومسازی تاکنون چند پروژه را پوشش داده است. در همین حال یکی از پژوهشگران دوره پستداک مرکز ، طرحی در زمینهی تابآوری تهران ارائه کرده است. یک شهر تابآور، شهری است که فرهنگ تابآوری داشته باشد. اگر شما از شهروندان تهرانی انتظار مسئولیتپذیری دارید، باید برای این شهر هویت شهری خلق کنید تا شهروندان جامعهگرایی را جایگزین فردگرایی کنند و منافع کوتاهمدت فردی را فدای منافع بلندمدت جمعی کنند. بدین منظور باید غرور شهری وجود داشته باشد. برای رسیدن به این هدف باید به تاریخ شهر ارج نهیم. منظور از تاریخ، تاریخ معاصر شهر است، ساختمانها و بناهای معاصر شهر. پروژهای در مرکز داشتیم که سکویی است برای مستندکردن معماری معاصر از طریق مردمسپاری این فرایند. در حوزه تابآوری، در کنار فجایعی که در حین فاجعه رخ میدهد، بازسازی و اقدامات پس از فاجعه نیز حائز اهمیت است. بعد از فاجعه پلاسکو در تهران این فکر به اذهان خطور کرد که در شهری با چندین گسل زلزلهای، اگر زلزلهای به بزرگی ۶ تا ۸ ریشتر رخ دهد، اول زیرساختهای ارتباطی نابود میشوند. بعد از آن پروژه شبکۀ بدون زیرساخت در مرکز شکل گرفت. بدینصورت که بعد از وقوع فاجعه، افراد بلوتوث گوشیهایشان را روشن کنند و شبکهای بدون زیرساخت بر روی شهر تهران در اختیار مردم قرار گیرد. یک شهر هوشمند سه مشخصه دارد: تابآوری، کمترین هزینه با بیشترین تأثیرپذیری.
آیا شهروندان میتوانند به داشتن شهری امن، محکم با ترافیکی روان امیدوار باشند؟
این سوالی نیست که بتوان آن را به آسانی پاسخ داد. اما میتوان گفت که در کشورهای دیگر موفق شدهاند که با مکانیزمهای هوشمندسازی شرایط بهتری فراهم کنند. برای مثال برزیل توانست از این راه آلودگی پایتخت خود را به مقدار زیادی کاهش دهد. شرایط ایدهآل را نمیتوان تضمین کرد اما میتوان گقت با فناوریهای جدید، فرهنگهای جدید شهری و همکاری بین رشتههای مختلف، میتوان شهرهای امنتری خلق کرد. برای مثال پروژهای در مرکز برای ترافیک مطرح شد که بر اساس آن گاردریل بزرگراهها میتوانند دینامیک باشند تا لاین بیشتری به باند شلوغتر اختصاص دهد که مورد استقبال قرار گرفت.
آینده مرکز و نقش آن را در بهسازی شهر چگونه میبینید؟ چه مدت طول خواهد کشید تا آثار فعالیتهای مرکز را دید؟
ابتداء باید بستری که این ایده در آن شکل گرفته را تشریح کنم. ما پیشینۀ خوبی در آموزش آکادمیک شهرسازی و معماری داریم. دو یا سه موسسه قوامیافته معماری شهرسازی در ایران در حال فعالیت هستند مانند دانشگاه ملی، دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد. یکی از مشکلات ما این است که معماران در دفاتر خود نشسته تا به آنها مراجعه شود و حوزۀ تاثیرگذاری آنها تنها به نما محدود میشود. کنار هر مدیر شهری باید معماری حضور داشته باشد. آنها هستند که ابزار شناسایی فضا را در اختیار دارند. مشکل دیگر هم این است که ما فضا را تنها جایی با دیوار و سقف میدانیم. بنابراین، فقط به فضاسازیهای فیزیکی سنگین فکر میکنیم. درحالیکه فضا مجموعهای از ارتباطات فضایی است و کنترلکردن یک سری امکانات در این ارتباطات فضایی. من معتقدم که معماران باید سیستم شهری را طراحی کنند. مشکل آموزشی ما هم از نبود زمینۀ کاری ناشی میشود. فارغالتحصیلان کارشناسی به علت پیدا نکردن کار به دنبال کارشناسی ارشد میروند و فارغالتحصیلان کارشناسی ارشد به دنبال دکترا. بنابراین نظام آموزشی میبایست برای این دکترها کار ایجاد کند. بنابراین آتلیه طراحی کارشناسی ارشد را فقط فارغالتحصیلان دکترا میتوانند تدریس کنند. این بدان معناست که کسی همچون کول هاوس، یکی از بزرگترین معماران جهان نمیتواند تدریس کند. پس ما هر سال از تولید معمار حرفهای دورتر میشویم. این مرکز یک شتابدهنده است. ما زمینۀ شکوفایی ایده جوانان را فراهم میکنیم تا به سرمایهگذاری برسد. من در این مرکز در تلاشم تا دانش به روز و بومی شده ایجاد کنم. تربیت نیروی متخصص و به روز از اهداف مرکز نوآوری است. فکر میکنم ۵ سال وقت لازم باشد تا این اندیشه توسعه یابد. ۱۰ سال زمان لازم است که این تدابیر را مردم حس کنند و بهصورت کاربردی درآیند.
کمی در مورد مدل اقتصادی مرکز توضیح دهید.
در بدو تأسیس مرکز، پروژه هوشمندسازی برای منطقه ۴ تهران تعریف کردیم. بر این اساس، تفاهم سه جانبه بین معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری، مرکز نوآوری و شهرداری منطقه ۴ به امضاء رسید و مکان فعلی در اختیار ما قرار گرفت. بودجه اولیه ما هم توسط معاونت تأمین شد. برای ادامه کار از مدل آموزش در برابر کار استفاده میکنیم. ۱۲ برنامه موجود است که بچهها میتوانند در یکی از این برنامهها وارد شوند. اگر پژوهش این عزیزان به درآمدزایی برسد، طبق تفاهم بین ما قسمتی به مرکز تعلق میگیرد تا مرکز بتواند به خدمترسانی ادامه دهد. یکی از این ۱۲ برنامه Ttalk است. ما از دوستانی که تشریف میاورند اینجا خواهش میکنیم تا ۳۰ – 45 دقیقه تزشان را توضیح دهند تا آنرا در کانال آپارات مرکز قرار دهیم. برنامه دیگر دانشنامههای توئیک است. ما از بچههایی که پایاننامه و تز در خارج از کشور گذراندهاند میخواهیم که با ما همکاری کنند تا آنها را به صورت کتاب درآوریم. تفاهمی با انتشارات، کسری، داریم که کتابهای ما را چاپ میکنند و از سهم مولف ۷۰% پژوهشگر و ۳۰% ما سهم خواهیم داشت. ۴ پروژه مقیم داریم شامل معمار مقیم، تکنولوژیست مقیم، اربنیست (شهرساز) مقیم و هنرمند مقیم. این برنامه برای کسانی است که تجربه حرفهای، داخل یا خارج از ایران، دارند اما نوپا هستند. ما فضای لازم برای رشد را در اختیار آنها قرار خواهیم داد. بعد از به درآمدزایی رسیدن پروژه، اگر ما هزینه پروتوتایپ را داده باشیم ۶۰% ما و ۴۰% پژوهشگر و اگر خودشان هزینه کرده باشند ۴۰% ما و ۶۰% پژوهشگر سهم خواهند داشت. مورد بعدی توئیک لب است. توئیکلب از بچههای دارای ایده حمایت میکند. آنها تیمی تشکیل میدهند و ما میزبان آنها خواهیم بود. برنامه بعدی چالشهای توئیت است. بچهها برای یک چالش طوفان فکری میکنند و آنرا تا تحویل پیش میبرند. ما در ۴ چالش شرکت کردهایم که آخرین آن چالش الجی است. نوئیک تز هم برای دانشجویان ارشد و دکتری است که در حال ارئه تز هستند. تزهای آنها نیز در صورت توافق به چاپ خواهد رسید.
سرمایهگذاران این پروژهها چه کسانی هستند؟
بخش خصوصی، نیمه دولتی، دولتی، خصوصی میتوانند سرمایهگذار باشند.
برخی از سایتهای مجازی با هدف حذف واسطههای تجاری بهمنظور سهولت کار تاسیس میشوند که اخیراً شاهد بدنامی برخی از آنان بودیم با این حال چگونه میتوان تضمینی برای دوام این گونه پروژهها داشت؟
تضمینی وجود ندارد. نتیجهمحوری از خصوصیتهای جهان سوم است. تلاش و تفکر کسانیکه به نتیجه رسیدهاند را از یاد میبرند. اگر شما در پژوهشی شکست هم بخورید، یک دستاورد به شمار میرود چراکه به این نتیجه رسیدهاید که فرضیه موردنظرتان غلط است. من براین اعتقادم که صرف آزمودن ایدهها مهمتر از داشتن ایدههای موفق است. من بیشتر از ایدههای نو، یکتا و نه تکراری استقبال میکنم. باید شکست خورد تا به تعالی رسید.
آیا مرکز با وزارت راه و شهرسازی همکاری دارد؟
تلاشهایی شده اما هنوز این همکاریها شکل نگرفته است. من ترجیح میدهم که پروژههای کوچک به تعداد زیاد تعریف شود. پروژههای بزرگ در صورت شکست ضرر سنگینی تحمیل میکنند و گاهی منابع زیادی به هدر میرود.
تحریریه خط معمار
منبع: وب سایت موسسه بین المللی توسعه دانش فردای ایرانیان
تعداد بازدید: 12,844